بازیکنان جدید پرسپولیس شمشیر دو لبه هستند/ استقلال کارگردان ندارد
جلال چراغپور به ارزیابی نیم فصل نخست هجدهمین دوره رقابتهای فوتبال لیگ برتر و اتفاقاتی که در فوتبال ایران روی داد پرداخت.
* فاصله بین تیم های لیگ برتر مالی است نه فنی
بزرگ ترین پیامی که لیگ برتر به ما داد این است که فاصله تیم های حاضر در این مسابقات بیشتر از آن که فنی باشد، مالی است و تیم هایی که از نظر مالی بهتر باشند می توانند در سطح بالاتری هم قرار داشته باشند. بعد از مسائل مالی، مسائل روحی - روانی و انگیزشی هم در این فوتبال تعیین کننده هستند و مسائل فنی آخرین آیتم تعیین کننده سطح در لیگ برتر است.
* پدیده و پرسپولیس نان همدلی شان را خوردند
از سه تیم صدرنشین مسابقات که سپاهان، پدیده و پرسپولیس باشند، دو تیم پدیده و پرسپولیس به دلیل انسجام و همدلی نتایج خوبی گرفتند و اگر الان در صدر جدول قرار دارند صرفا به همین دلیل است.
* حوادث درون تیمی تاثیرگذار هستند
برخی از نتایجی که در بازیهای لیگ به دست آمد، حاصل اتفاقات و یا بهتر است بگویم حوادث درون تیمی بود. حوادثی که قرار نبود اتفاق بیفتد اما اتفاق می افتد. اتفاقاتی مثل اختلاف مربی با بازیکن، مربی با باشگاه و یا از این قبیل. در نیم فصل نخست از این دست حوادث هم روی نتایج برخی تیم ها تاثیر داشت.
* سازندگی در لیگ به حداقل رسیده
متاسفانه اکثر باشگاههای ما در لیگ برتر مصرف کننده شدهاند و کمتر به سازندگی توجه میکنند. اگر بخواهیم بهترین بازیکنان فوتبال ایران را معرفی کنیم اغلب بازیکنان خارجی هستند. این بیشتر از آن که بدان معنا باشد که ما خارجیهای خوبی می آوریم، این پیام را دارد که سازندگی خودمان آنقدر پایین است که خارجیهای درجه چندم در لیگ ما خیلی به چشم می آیند.
* هافبک دفاعی و مهاجم نوک نداریم
شما نگاهی به جدول بهترین گلزنان بیندازید و ببینید به جز علیپور، سایر گلزنان برتر ما خارجی هستند. این نشان می دهد فوتبال ما در ساخت مهاجم نوک و گلزن چقدر ضعف دارد. برای همین است که کی روش ناچار است به سردار آزمون التماس کند که از تیم ملی خداحافظی نکن و برگرد. چون فوتبال ما کم و سخت مهاجم نوک خوب می سازد.
در پست هافبک دفاعی که یکی از مهم ترین پستهای فوتبال است همین مشکل را داریم. بهترین هافبک دفاعی ایران امید ابراهیمی بود و هست. شما ببینید که استقلال بعد از ابراهیمی چقدر به مشکل خورد. علی کریمی و فرشید باقری دو تا از بهترین هافبکهای میانی ایران هستند اما حتی جمع این دو هم به اندازه امید ابراهیمی نیست.
* دسیسه ورزشی کشورهای عربی علیه فوتبال ایران
به اعتقاد من کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با نقشه و هدف به سراغ بسیاری از بازیکنان ایرانی به خصوص مهاجمان و هافبکهای دفاعی می روند. آنها تعمدا این بازیکنان را با صرف هزینه های گزاف می خرند تا روند آماده سازی شان را از فوتبال ایران و تیم ملی جدا کنند.
* کدام مهاجم را بخرند؟
در حال حاضر خیلی از تیم ها می دانند نقطه ضعف شان در فقدان مهاجم تمام کننده است. تیم ها با علم به این موضوع قصد ترمیم نقطه ضعف شان را دارند. اما کدام مهاجم نوک و گلزن را بخرند؟ مثلا استقلال الان می خواهد یک مهاجم تمام کننده بخرد آیا واقعا گزینه ایرانی برای این منظور وجود دارد؟
* استقلالی ها از تبریزی خوب استفاده نمی کنند
یکی از آخرین تولیدات فوتبال ما در مهاجم نوک مرتضی تبریزی است. استقلال این بازیکن را خرید اما حالا می بینیم که شفر از او استفاده نمی کند. تبریزی در ذوب آهن یکی از بهترین مهاجمان بود اما در استقلال کارایی لازم را ندارد. عمده ترین دلیلش این است که تبریزی در استقلال از سوی هافبکها تغذیه نمی شود. تبریزی در ذوب آهن یک مهاجم مصرف کننده بود که پشت سرش هافبکهای تولید کننده بازی می کردند. اما در استقلال هافبکها هم خودشان مصرف کننده هستند و ته مانده توپهای شان را پاس می دهند.
* اسماعیلی و همام طراح نیستند
هرچند اسماعیلی بهتر از سایر استقلالی ها پاس می دهد، اما خودش هم بازیکن خلاق و طراحی نیست و چون استقلال یک کارگردان ندارد بازی او بیشتر به چشم می آید. طارق همام هم بازیکن انرژیکی است اما بازیکن مقرون به صرفه ای نیست. بیشتر کارایی او در کارهای دفاعی است تا تهاجمی. طارق خیلی خوب با هافبک های حریف درگیر می شود و توپگیری می کند اما اکثرا پاسهای او کم ارزش است. بازدهی طارق با میزان انرژی که صرف می کند همخوانی ندارد که این نشان می دهد او بازی مقرون به صرفه ای نمی کند.
*مقایسه طارق و بشار
اگر بازی بشار رسن را در پرسپولیس ببینید و آن را با طارق همام مقایسه کنید مشاهده می کنید که بشار به مراتب کمتر از طارق انرژی صرف می کند اما خروجی او به مراتب بهتر و بیشتر است. پاسهای با ارزش تری می دهد و مهاجمانش بیشتر از او سود می برند.
* مقایسه طارق با جباروف
شاید مقایسه طارق با جباروف اصلا درست نباشد، اما برای روشن شدن هرچه بیشتر می گویم جباروف شاید نیمی از دوندگی طارق را نداشت، اما پاس های کلیدی بسیار بیشتری می داد. جباروف شاید در طول فصل ۱۰ بار بیشتر به سمت دروازه حریف شوت نمی زد اما لااقل سه چهار تا از این شوتها گل می شد. به همین دلیل باید گفت جباروف مقرون به صرفه بازی می کند. درست بر عکس طارق.
* بازیکنان جدید شمشیر دو لبه برای پرسپولیس
پرسپولیسی ها بعد از یک سال می توانند بازیکنان جدیدی بگیرند و این می تواند یک شمشیر دو لبه برای این تیم باشد. پرسپولیس به یک انسجام و هماهنگی خوبی رسیده و اضافه شدن بازیکنان جدید شاید هارمونی این تیم را بر هم بزنند و قدری زمان ببرد تا پرسپولیس به همین هماهنگی بازگردد.
* اضافه شدن ترابی به سود علیپور و منشا نیست
مهدی ترابی یک هافبک منحصر به فرد است و او هم مثل خیلی دیگر از هافبکهای فعلی ما بیشتر مصرف کننده است. یعنی توپ را با بهترین پتانسیل در اختیار مهاجمان قرار نمی دهد و اولین هدفش استفاده خودش از توپ است. ترابی هم تا جایی که جان دارد با توپ می رود و ته مانده توپ را پاس می دهد.
اگر تا به حال به مهاجمانی مثل علیپور و منشا در هر بازی مثلا ۲۰ بار توپ می رسید، قطعا این تعداد توپ با حضور ترابی کمتر به خط حمله پرسپولیس می رسد چون ترابی هم خودش در نقش یک مصرف کننده ظاهر می شود. این موضوع هم می تواند به سود پرسپولیس شود و هم به ضررش. اما آنچه مسلم است حضور ترابی در پرسپولیس از نظر آماری به سود علیپور و منشا نخواهد شد.